السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ في سِـرِّهِ وَ عَلانِـيَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ في تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّيَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِيآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الاَْدْعِيآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الاَْزْكِيآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِياتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ،

نکاتی قابل تامل پیرامون عملکرد دولتمردان!!

03 خرداد 1394 توسط یاسین

 

با سلام خدمت همه دوستان خوبم

من بنا نداشتم که تو وبلاگم نظرات شخصی و دیدگاه های خودم رو بنویسم! ولی این اتفاقاتی که این دو سه ماه اخیر پیرامون توافق لوزان افتاده، باعث شد که دست به قلم بشم و چند جمله ای درد دل کنم!

اگه یادتون باشه حضرت آقا(حفظه الله) همون روز تحویل سال در حرم مطهر امام رضا ع این مطلب رو عنوان کرد که به مذاکرات خوشبین نیستن، ولی مخالفتی هم با برگزاری این مذاکرات نکردن. مذاکره صورت گرفت، و روند کار به مرور نشون دادن که مثل همیشه حق با ولی امرمون هست.

از دادن امتیازات بسیار به امریکا گرفته تا از دست دادن فرصت های مهم هسته ای و… این روزها هم زمزمه بازجویی از دانشمندان هسته ای ما…

اگه یه کم، فقط یه کم منصف باشیم، نه… نمیخاد منصف باشیم، یه کم رگ و غیرت ایرانی داشته باشیم، به راحتی … به راحتی متوجه این مسئله میشیم که واقعا دادن این امتیازات و موافقت با این موارد، و امضای این توافق، ینی ضرر کردن 100 درصد ایران از همه جهات تو این مذاکره، و به بار اومدن فاجعات پس از اون………

حتی یه بچه ی ده ساله هم این مسئله رو متوجه میشه!!!

اون وقت دولتمردان ما……………..

چه چیزی غیر از مغرضانه بودن و عامدانه بودن این عمل می تونه پشت پرده این جریان باشه؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدا ریشه ی هر چی منافق و دشمن اسلام هس رو از روی زمین برداره…

 

 

 3 نظر

نکات قابل تأمل!!

03 خرداد 1394 توسط یاسین

چیزهایی که در زندگی از دست دادیم!!!

 

!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : …. ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : …. ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !

(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!

(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : … ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !

(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: … ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!

(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : …. ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !

(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ …: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !

(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ …: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!


ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!

ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !…. ؟

 1 نظر

روایت پس از مرگ

03 خرداد 1394 توسط یاسین

 

 

 

روایت پس از مرگ، التماس دعا

 

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
از خجالت گشته بودم خیس آب/
دارم اربابی به این خوبی ولی/
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست/
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟
من که گوشم روضه ی او را شنید/
پس چرا شد طالب ساز پلید؟
چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل/
جملگی از روی مولایم خجل/
شیعه بودن کی شود با ادعا؟
ادعا بس کن اگر مردی بیا/
پا بنه در وادی عشق و جنون/
حبّ دنیا را ز قلبت کن برون/
حبّ دنیا معصیت افزون کند/
معصیت قلب ولیّ را خون کند/
باش در شادی و غم عبد خدا/
کن حسابت را ز بی دینان جدا/
قلب مولا را مرنجان ای جوان

 

 

 

 نظر دهید »

طلب حلالیت، برای چه!؟

28 اسفند 1393 توسط یاسین



از جانسوز ترین لحظات عمر علی علیه السلام، آن زمانی است که فاطمه علیهاسلام در بستر احتضار، پیش از آغاز وصایای پایانی، از ولی الله و از امام خویش «طلب حلالیت» می کند! گویا حس می کند که این وظیفه، به ظلم سقیفه بر زمین مانده است…

هیچ فردی در این کُره‌ی رنج، نمی تواند آنی و کمتر از آنی در عصمت فاطمه علیهاسلام شکّ و تردید کند. عصمت محض، اجازه هیچ قصور و تقصیری را به صدیقه طاهره علیهاسلام نداده است… طلب حلالیت، برای چه!؟

فاطمه علیهاسلام مادرانه‌ترین ارثیه‌های پُرفایده را برای نسل های پس از خویش باقی گذاشته است.

او به موحدان همه تاریخ آموخته است که اگر به همه ی تکلیف خویش به بهترین صورت ممکن، عمل کردید باز در مقابلِ امام زمانِ خود شرمنده اید! زیرا شان امام زمان، اجلّ و اعزّ و اشرف از اعمال مامومین است. تقدیم جان و دل در راه ولایت، ردّ امانت است به صاحب امانت! یعنی اگر توفیق شهادت یافتیم باید از ولیّ خود ممنون باشیم و از او «طلبِ حلالیت» کنیم…

 نظر دهید »

توصیه های آیت الله حق شناس برای نماز اول وقت

28 اسفند 1393 توسط یاسین

قدم اولی كه می‌خواهم برای كسانی كه قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است كه هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌كردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید…

 

برای نماز اول وقت نقشه بكشید
شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی كه شب‌‌ها كوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز كم است، شكست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بكشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم كه نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم كه یكی از نمازهایمان نماز صبح است كه خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشكلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است.

مثلاً ممكن است كه دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در كلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم كه كلاس را بشكند و بیرون بیاید، اما هر وقت كه كلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یك ناهاری با خیال راحت بخورد و یك ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌كم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بكوشیم.
یطان از چه كسی هراس دارد؟
اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید كه شیطان از كسی كه نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌كند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نكته را هم به نماز اول وقت اضافه كنیم كه نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌كه نماز صحیح باشد، من ناگزیرم كه ركوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یك حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم كه اگر كلش را جمع كنی، ممكن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت.

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌كنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود.

من به یك نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یك نماز اول وقت. جوان مادامی كه نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌كند، مواظبت می‌كند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌كه جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد كه دیگر برگشت ندارد.

اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادكننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما كه یك ذره بیشتر كِش می‌دهیم -كه آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یك بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است كه انسان به دیوار مستحكمی تكیه كرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تكان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممكن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زند.

گفتاری از: آیت‌الله محمدعلی جاودان-مدرس حوزه و استاد اخلاق

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12

سلام آخر زیارت عاشورا

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

تاریخ امروز


  • ابزار بدون تبلیغات
  • ذکر ایام هفته

    اوقات شرعی به افق جهرم

    اوقات شرعی

    آرشیوها

    • تیر 1399 (2)
    • خرداد 1398 (3)
    • مرداد 1397 (1)
    • تیر 1397 (2)
    • خرداد 1397 (8)
    • دی 1396 (1)
    • آذر 1396 (1)
    • اردیبهشت 1396 (3)
    • دی 1395 (1)
    • آذر 1395 (1)
    • مهر 1395 (1)
    • شهریور 1395 (3)
    • بیشتر...